مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «شناخت چهاده معصوم علیهم السلام» پرداختند که متن آن بدین شرح است:
«أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ»؛ شما همه به خدا فقیر و محتاجید.
حضرت حق در روز قیامت از انسان سؤال میکند که در دنیا چه کاره بودی؟ اگر تاجر بودی صدق در معاملاتت کجاست؟ اگر کاسب بودی صدق در معاملات و رعایت فقرا کجاست؟ اگر عالم بودی، علم و عملت کجاست؟
در جواب میگوییم خدایا من گدا بودم. خدا میفرماید که دروغ میگویی؛ گدا با تمام وجودش طلب میکند، تو در گدایی صادق نبودی و دروغ میگفتی. به زبان از من طلب میکردی؛ اما در دلت، به کسانی دیگر امید داشتی و آرزوی کمک آنها را میکردی. در گدایی صداقت نداشتی، به درِ خانه من نیامده بودی و به من توجه نمیکردی.
در قرآن کریم میفرماید: «أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ»؛ همه ما از هر جهت گدای خدا هستیم، برای همین نفسی هم که میکشیم گدای خدا هستیم و اگر خدا نفس ندهد میمیریم.
پس این خدای مهربانی که با این همه گناهانی که داریم، ما را غرق در نعمت کرده، قدرش را بدانیم و با حقیقت به در خانهاش برویم. مخصوصا موقع افطار که دعای روزهدار مستجاب است. دعای اول فرج امام زمان (ع) و دعای دوم برای رفع خطر و خطا و مشکلات از مملکت امام زمان(ع) و دعای سوم هم در حق کسانی که از اسلام، قرآن و ولایت و نظام نگهداری میکنند، مخصوصا مقام معظم رهبری و درآخر برای خودت دعا کن «الجارُ ثُمَّ الدّارُ»؛ اول دیگران بعد خودت.
از امام حسن علیه السلام روایت است که حضرت زهرا سلام الله علیها دعا میکردند؛ روزی سوال کردم که مادر چرا برای همسایگان و دیگران دعا میکنی و برای خود دعا نمیکنی؟ فرمودند: «الجارُ ثُمَّ الدّار»ُ؛ اول دیگران بعد برای خودمان.
فضائل چهارده نور مقدس شبیه دریاست؛ چه کسی میتواند به فضائل ایشان احاطه پیدا کند؟ همه چهارده نور مقدس نور واحد هستند. همه آنچه درباره حضرت امیرالمؤمنین(ع) معقتد هستید، درباره سایر ائمه اطهار علیهم السلام هم معتقد باشید.
امام حسین علیهالسلام قسم جلاله میخورند و میفرمایند: «وَاللهِ ما خَلَقَ اللهُ شَیئاً اِلاّ وَقَدْ اَمَرَهُ بِالطّاعَةِ لَنا»؛ سوگند به خدا! خداوند پدیدهای را نیافرید جز آنکه آن را به از اطاعت ما، فرمان داد.
تمام موجودات عالم وجود، دستور دارند که از چهارده معصوم اطاعت کنند.
مسئله دیگر آن است که چهارده نور مقدس مستجاب الدعوه هستند، هر چه از خداوند متعال بخواهند عنایت میکند.
امام حسن مجتبی (ع) از حیث ولایت دوش به دوش پدر، قدم میزند. امام علی(ع) دارای ولایت کلیه الهیه بود، امام حسن (ع) هم دارای همان ولایت است. ایشان وصیّ و جانشین امام علی (ع)، و رهبر عالَم وجود است نه فقط رهبر اولاد آدم. چهارده معصوم، امام جمیع عوالم هستند، ما میلیونها عوالم داریم، کهکشانها، سیارات و ... ما چگونه میتوانیم به عظمت خلقت پی ببریم.
در بعضی از روایت آمده است که نبی اکرم(ص) چهلوچهار هزار سال قبل از آدم بوده است، در بعضی از روایات بیست و چهار هزار سال قبل از آدم، در بعضی چهارده هزار سال و در بعضی از روایت چهار هزار سال قبل از حضرت آدم بوده است. این مطلب تعارض بین روایات نیست، بلکه همه صحیح است، در بعضی از عوالم، چهارده نور مقدس معرّف خدا بودند، و معرفی ایشان در آن عالم، چهل و چهار هزار سال طول کشید.
روایت است که «لَوْ لاَنا مَا عُرِفَ اَللَّهُ و لَولاَنا مَا عُبِدَالله»؛ اگر ما نبودیم چه کسی خدا را معرفی میکرد؟ و اگر ما نبودیم چه کسی خدا را عبادت میکرد؟
چهارده معصوم علیهم السلام خدا را به مخلوقات معرفی کردند.
روزی سلمان محضر حضرت امیرالمؤمنین(ع) مشرف شد. وارد منزل که شد امام حسین علیهالسلام حدود دو ساله بودند و قدم میزدند.
حضرت امیرالمؤمنین سوال کردند: سلمان میخواهی سوالی از من بپرسی؟
سلمان عرض کرد: بله یا امیرالمؤمنین.
حضرت فرمودند: از فرزندم حسین سوال کن.
سلمان محضر امام حسین(ع) رفت و عرض کرد: یابن رسول الله سوالی از شما دارم، میتوانم بپرسم؟
امام حسین (ع) فرمودند: اگر میخواهی، سوال کن.
سلمان سوال کرد: پدر شما چند سال دارند؟
حضرت اباعبدالله (ع) فرمودند: به سی هزار سال ستارهای است که طلوع میکند و تا بحال سی هزار بار طلوع کرده است و پدر من قبل از آن ستاره بوده است.
چهارده معصوم «أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ» هستند.
«کَانَ اَللَّهُ وَ لَمْ یَکُنْ مَعَهُ شَیءٌ»؛
چه کسی میتواند امام را بشناسد؟ ما کجا و امامشناسی کجا؟ ما به ولایت معرفت نداریم.
پس با توجه به فرمایش امام حسین (ع) «وَاللهِ ما خَلَقَ اللهُ شَیئاً اِلاّ وَ قَدْ اَمَرَهُ بِالطّاعَةِ لَنا»؛ این قدرت متعلق به همه چهارده نور مقدس است و همه آنها نور ولایت را دارند.
همان علم و قدرت امیرالمؤمنین (ع) را سایر ائمه هم داشتند، علم آنها لایتناهی و نامحدود است، مخزن و معدن اسرار حق هستند، لکن هر کدام یک صحیفه دارند. چهارده صحیفه مهر و امضا شده از طرف خداوند برای پیغمبر اکرم نازل شد و بر روی هر کدام اسم یک نفر نوشته شده بود. ایشان صحیفه خود را باز کردند و طبق آن به وظیفه خود عمل نمودند. در موقع شهادتشان، صحیفه امام علی (ع) را تحویل خودشان دادند و ایشان نیز طبق صحیفه خودشان، به وظایف خود عمل کردند.
جمیع عالم وجود، جمادات و نباتات و حیوانات و شب و روز به فرمان امیرالمؤمنین (ع) و همه چهارده معصوم است. لکن از طرف خدا ماموریت داشتند که به تقدیرات و دستورات خود در دنیا این گونه عمل کنند.
چهارده نور مقدس همه مظلوم هستند چون کسی به عظمتِ فضائل و مناقب و خدمات ایشان در عالم وجود به مخلوقات پی نبرده است و عظمت این بزرگواران را نشناختند.
اول کسی که در اسلام نام او را حسن نهادند، امام حسن مجتبی(ع) بود. اول کسی که موهایش را تیغ زدند و بجایش نقره تصدُق کردند، امام حسن (ع) بود، اول فرزندی که در اسلام برایش عقیقه شد، امام حسن (ع) بود.
عقیقه بسیار مهم است، کسانی که اولاددار میشوند عقیقه به ازای رفع گرفتاریهاییاست که به این فرزند میخواهد وارد شود. روایت است که اگر پنجاه، شصت یا هفتاد سال داری و برای خودت عقیقه نکردی، الان عقیقه کن. این همه پول دکتر و دارو میدهی، یک گوسفند بگیر و عقیقه بکن و گوشتش را به فقرا و همسایه و خویش و قومت بده که رفع بلا میکند. اهل بیت علیهم السلام برای تمام فرزندانشان عقیقه میکردند.
امام حسن (ع) پنج لقب داشتند: زکی، طاهر، مجتبی، عالم و ولی. ایشان دومین امام هستند و دعا میکنیم که خداوند ما را در این ولایت ثابت قدم قرار دهد.
مادامی که صفات رذیله در وجود ماست مانع از این میشود که با ایمان از این دنیا برویم. کاری کنیم تا خودمان را اصلاح کنیم.
امام حسن (ع) دومین نفر از اهل کساء هستند. اصحاب کساء پنج نفر بودند که به ترتیب، پیغمبر، امام حسن، امام حسین، امام علی و حضرت زهرا علیهم السلام.
پیغمبر فرمودند: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ إِمَامَانِ قَاما أَوْ قَعَدا»؛ حسن و حسین دو امامند؛ چه قیام کنند، و چه قیام نکنند.
امام حسن (ع) بواسطه مصالحی با معاویه صلح کرد، و طبق وظیفه الهی خود عمل نمود و قیام امام حسین (ع) هم در موقعیت و زمانی بود که حتما باید قیام میکرد، قیام ایشان نیز به دستور حق بود.
امام حسن مجتبی (ع) در جمیع جنگهایی که داشتند در خط مقدم بودند و اشجع تمام مردم بودند. امام حسین (ع) نیز در جنگها شرکت میکردند.
در جنگ صفین، روزی حضرت اباعبدالله علیه السلام عرض کرد پدر جان اجازه میدهید تا به میدان بروم، امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند که برو. قاعده این بود بزرگانی که میخواستند به میدان بروند نقاب میزدند تا کسی او را نشناسد و در میدان خود را به یکدیگر معرفی میکردند تا ببینند که در شأن طرف مقابل برای جنگ است یا خیر و به این امر در جنگها بسیار مقید بودند.
امام حسین (ع) نقاب بستند و میدان رفتند، یک نفر از افراد معاویه به میدان آمد و خود را معرفی کرد و پرسید که تو که هستی؟ اباعبدالله خود را معرفی کرد. آن مرد گفت که من با شما نمیجنگم چون از گوش خود شنیدم که پیغمبر فرمود: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة»؛ حسن و حسین(سلام الله علیهما) سرور جوانان اهل بهشت اند. من چگونه با شما بجنگم؟
حضرت فرمودند: این روایتی که از جدم نقل کردی، درست است اما ادامه هم دارد که میفرماید: «وَ أَبُوهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا».
آن مردگفت: بله یادم آمد.
حضرت فرمودند: آمده ای با من بجنگی یا با پدرم؟
گفت: اگر پدرتان مرا بپذیرند از لشکر معاویه خارج شده و به سپاه ایشان میپیوندم.
حضرت فرمودند: من شفاعت تو را میکنم همراه من بیا و او را نزد امیرالمؤمنین برد.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: نه تنها شفاعت تو بلکه اگر فرزندم حسینم شفاعت اهل عالم را بکند، من قبول میکنم.
نظر شما